بارسینبارسین، تا این لحظه: 10 سال و 11 ماه و 12 روز سن داره

بارسین جیگر مامان و بابا

یادگاری های بارسین جون

شازده کوچولو سلام  امروز یه عالمه خبر جدید داریم  اول از همه یه عکس باحال از انگشت خوردنت و عکسهایی از دست و پاهای نازت . جمعه گدشته دایی محمدت اومد پیشمون خیلی خوش گذشت مامانی از تنهایی در اومد و دایی حسابی تو کارا کمکم کرددستش درد نکنه  ولی حیف که کم پیشمون  موند و یکشنبه صبح برگشت تهران   شب یکشنبه شما اولین مهمونی عمرت رو رفتی خونه عمه آمنه ( عمه مامانی ) و عمه جون شما رو پاگشا کردن و یه لباس سرهمی خوشگل کادویی دادن ( مثل عروس و دومادایی که پاگشا می کنن) البته عمه جون قبلا خونمون به دیدن شما اومده بودن و کادو داده بودن ( دستشون درد نکنه ) فینگیلی مامان ، دیشب ما رو حسابی ترسوندی ساعت...
19 تير 1392

عکسهای داغ داغ

مامان فدای اون لبات که همش بازه عافیت باشه پرنس کوچولو خیلی گشنته جیگرطلا ؟ ای جاااااااااااااااااانم قربون این نگات برم     تعجب کردی ناناچ ؟  این سفید برفی خرس عروسکیته عزیزم جات راحته تو بغل خرسی خانوم خوش می گذره ؟ ...
16 تير 1392

بارسین کوچولو به خرید می رود

موش موشک مامان سلام ببخشید اینترنت خونه مشکل داره نمی تونستم عکسی ازت آپلود کنم امروز شانسی درست شد و تونستم این عکسها رو برات بزارم که مربوط به هفته پیشه که من و شما و بابایی اولین بار سه تایی رفتیم خرید خوراکی شما هم اونجا آروم خوابیده بودی و اصلا مامان و بابا رو اذیت نکردی ( مامانی فدات شم ) خیلی خیلی دوست دارم شیرینی زندگیم بارسین در تارا مارکت    خبر جدید اینکه شنبه 40 روزت تمام شد(92/04/08 ) اما زردیت برطرف نشده بود  بابایی رفتیم پیش دکتر رحمتی که همه ازش تعریف می کنن اونم گفت که این نوع زردی هنوز معلوم نیست دلیل اصلیش چیه و گفت تا 3 ماه هم ممکنه طول بکشه و یه آزمایش نوشت که خدا رو شکر ز...
14 تير 1392

کارمند کوچولو

سلام کارمند کوچولوی مامان و بابا عزیزم ببخشید مدتی بود درگیر کارها بودم ( البته هنوزم هستم) اما امروز از استراحتم کم کردم تا بتونم خاطراتتو برات بنویسم اول از همه خدا رو شکر می کنیم به خاطر این نعمتی که بهمون داده و از خدا می خوایم که کمکمون کنه تا از امانتی که بهمون داده خوب نگه داری کنیم و طوری تربیتش کنیم که همیشه در راه حق قدم برداره و یکی از بندگان خوب خدا باشه ( الهی آمین )   از خاله های مهربونی که تو این مدت مدام پیگیر احوال بارسین جون بودن تشکر می کنیم .                             ...
29 خرداد 1392

1 مثل 1 ماهگی

پرنس کوچولو مامان و بابا   تولد یک ماهگیت مبارک عسلکم این روزا سرعت اینترنت خیلی پایینه و هر کاری می کنم نمی تونم عکس هات رو بزارم ایشاا... تو اولین فرصت عکس هات رو میذارم ...
29 خرداد 1392

بارسین و اسباب کشی

سلام جیجر مامان و بابا امروز با مامان جون رفتیم آزمایشگاه برای تست زردی متاسفانه باز زردیت رف ته بالا (9.4) ا ما دکتر گفت نیاز به بستری نداری فقط باید شیر زیاد بخوری تا کم کم از بین بره همش به خاطر تفاوت RH خون مامان و شماست ایشاا... زود خوب شی .روز اول خیلی سفید بودی اما حالا  رنگ صورت و بدنت زرد شده و کلی هم لاغر شدی  عزیزکم فردا و پس فردا اسباب کشی داریم امروز هم بابایی داره وسایل خونه رو جمع و جور می کنه شما هم که شدیدا مشغول کمک کردنی (البته به نوع خودت ) مامان قربونت از بس کار کردم  خسته شدم مامان حالا که شیر نمی دی منم دستمو می خورم یکی پ...
13 خرداد 1392

مشخصات یکی یدونه عزیز دوردونه

 نام : بارسین نام خانوادگی : قاسم زاده نام پدر : شانتیا نام مادر : زهره تاریخ تولدشمسی : 1392 /02/29 تاریخ تولد قمری : 8 رجب 1434 تاریخ تولد میلادی : 19 می 2013 روز تولد : یکشنبه ساعت تولد : 8:26 صبح محل تولد: بندرعباس بیمارستان صاحب الزمان وزن : 3 کیلو و 50 گرم قد : 50 سانت دور سر:  33.5 سانت گروه خون : A+ روزها و شماره های مبارک : یکشنبه , دوشبه, پنج شنبه و جمعه شماره های 1و 6 رنگهای مبارک : طلایی , نارنجی و آبی سنگهای مبارک : یاقوت قرمز , زمرد و مروارید     ...
11 خرداد 1392