بارسینبارسین، تا این لحظه: 10 سال و 11 ماه و 20 روز سن داره

بارسین جیگر مامان و بابا

بارسین و یثنا خانومی

1392/10/12 15:50
نویسنده : زهره و شانتیا
1,933 بازدید
اشتراک گذاری

سلام موش دونه مامان

دوشنبه  ( 9 دی 92 ) زودتر از سر کار برگشت خونه تا برم دفترچه بیمه شما رو عوض کنم آخه چند روز پیش اشتباهی رفت تو ماشین لباسشویی و حسابی شسته شد .توی بیمه کلی منتطر شدیم آخه آقایی که دفتر چه بیمه رو می داد چون از شما خوشش اومده بود ما رو اونجا نگه داشته بود و می گفت بچه تون خیلی نازه همینجا بمونید من نگاش کنم ... تا اینکه یکی دیگه دلش برامون سوخت اومد کار ما رو سریع انجام داد  موقع برگشتن به خونه شما که حاضر نبودی تو کریر دراز بکشی به صورت نشسته خوابت برد و چرت می زدی منم کنار خیابون نگه داشتم و از شما فیلم و عکس گرفتم ... ( مامان بدجنس به من می گنا ... )آخه عاشق این حرکت بچه هام که وقتی نشستن خوابشون بیاد و سرشون بیفته پایین.

شبش رفتیم خونه خاله فاطمه و عمو محمد ( دختر خاله زن عمو محجوبه ) که همسایه مون هستن . اونا یه دخمل ناز به اسم یثنا دارن . شما هم که همش تو فکر بهم ریختن میز تلویزیون و میز وسط بودی و خاله فاطمه هر چی اسباب بازی برات می آورد بهشون نگاه نمی کردی .2، 3 ساعتی اونجا بودیم و حسابی خونه شون رو بهم ریختیم و برگشتیم یثنا خانوم هم یه کوچولو برامون بلز زد آخه کلاس موسیقی می ره

 دیروز بردمت دکتر آخه رو شکمت جوش های ریز زده بود و پوست صورتت از سرما سوخته بود و قرمز و خشک شده بود یه کوچولو هم سرفه می کردی که دکی گفت جوش  اگزماست و احتمالا به یه غذایی حساسیت داری که من یاد تخم مرغ افتادم اآخه چند وقت پیش مامان جون ( مامان مامانی ) می گفت چون بارسین زردی داشته و طولانی هم بوده تخم مرغ رو همین جوری نده و از دکتر بپرس ، خانم دکتر هم گفت یک هفته بهت ندم ببینم چی می شه برای پوستت هم کرم نوشت و سرفه رو هم گفت آلرژیه و برای گرد و خاک و شرجی بودن هوای اینجاست . دقیقا همین طوره هر وقت شما رو می برم بیرون سرفه هات شروع می شه ، این هوای بندر کی می خواد تمیز بشه خدا می دونه ، برای سرفه هم شربت و اسپری بینی نوشت . خدا رو شکر که مشکل خاصی نبوده و ایشاا... همشون زود برطرف شه

کلی تلاش کردیم تا تونستیم ازتون عکس بگیریم...

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (9)

فاطمه مامان اهورا
12 دی 92 14:56
سلام مامان زهره .همه نوشته هاتون رو خوندم.وای ییییییییییییی چقدر بارسین ناز و بامزه شده ماشالا.مخصوصا توی ماشین که خوابش برده. ایشالا که جوشاش زودی خوب بشه مرسی کلم
خاله شیدا و روشا
13 دی 92 18:01
الهی فداش شم چطوری خوابیده آخ مامان از آلرژی نگید که شیدا هم آلرژی داره و کلی بخاطرش بدبختی داریم ماشالا یسنا خانوم چه ناناز و جان هستن
خاله ی آریسا
14 دی 92 14:48
وای مامانی چطوری دلت اومد خب گناه داره یواشکی : ما هم از این کارا میکنیم (شکار لحظه ها)
مامان بردیا شیطون
15 دی 92 18:03
جوووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووونم از بس شیرینه دیگه ماشالا چه بزرگ شده عاشقشم عکسشم خیلی بامزس
مامان بردیا شیطون
15 دی 92 18:04
زندگی آرام است مثل آرامش یک خواب بلند زندگی شیرین است مثل شیرینی یک روز قشنگ زندگی رویایی است مثل رویای یک کودک ناز زندگی زیبایی است مثل زیبایی یک غنچه باز زندگی تک تک این ساعت هاست.....
مامان آیهان کوچولو
15 دی 92 19:40
الهی فدات شم.سعی کن کمتر ببری بیرون. عاشق اینم بچه اینجوری خوابش بگیره ولی آیهان ما باید میمی بخوره بخوابه
مامان یاسمین
15 دی 92 22:15
عزیزم چه نازه ماشاالله.خدا حفظش کنه.براتون یاسمین منم به هوای بندر حساسیت داره و همینطور مثه بارسین جون سرفه و عطسه میکنه.اگزما روصورت نی نی منم همینطور زده بود از کرم ثمین که حاوی اوسرین. اوره هست طبق نسخه پزشک گرامی روزی دوبار میزنم زودی خوب میشه البته دکتر یاسی گفت پوستش خشکه اینطوری میشه با کرم مشکلش حل میشه و همین طور هم شد.به منم سر بزنید خوشحال میشم.جمیله
عاطفه مامان ستیا
17 دی 92 20:47
ما برگشتیموای الهی بگردم این پسر خوشگلو که هر جا میره همهههههههههههه عاشقش میشنمنم عاشقتم بارسین جونم
مامان امیرمحمد
18 دی 92 13:29
عزیزم چه نازخوابت برده،خداراشکر که حالت بهتره،خدانکنه گل پسرمون مریض بشه،اونوقت دل خاله می گیره،چه نازمی خندی بارسین جان،می بوسمت عزیزم