بارسین و یثنا خانومی
سلام موش دونه مامان
دوشنبه ( 9 دی 92 ) زودتر از سر کار برگشت خونه تا برم دفترچه بیمه شما رو عوض کنم آخه چند روز پیش اشتباهی رفت تو ماشین لباسشویی و حسابی شسته شد .توی بیمه کلی منتطر شدیم آخه آقایی که دفتر چه بیمه رو می داد چون از شما خوشش اومده بود ما رو اونجا نگه داشته بود و می گفت بچه تون خیلی نازه همینجا بمونید من نگاش کنم ... تا اینکه یکی دیگه دلش برامون سوخت اومد کار ما رو سریع انجام داد موقع برگشتن به خونه شما که حاضر نبودی تو کریر دراز بکشی به صورت نشسته خوابت برد و چرت می زدی منم کنار خیابون نگه داشتم و از شما فیلم و عکس گرفتم ... ( مامان بدجنس به من می گنا ... )آخه عاشق این حرکت بچه هام که وقتی نشستن خوابشون بیاد و سرشون بیفته پایین.
شبش رفتیم خونه خاله فاطمه و عمو محمد ( دختر خاله زن عمو محجوبه ) که همسایه مون هستن . اونا یه دخمل ناز به اسم یثنا دارن . شما هم که همش تو فکر بهم ریختن میز تلویزیون و میز وسط بودی و خاله فاطمه هر چی اسباب بازی برات می آورد بهشون نگاه نمی کردی .2، 3 ساعتی اونجا بودیم و حسابی خونه شون رو بهم ریختیم و برگشتیم یثنا خانوم هم یه کوچولو برامون بلز زد آخه کلاس موسیقی می ره
دیروز بردمت دکتر آخه رو شکمت جوش های ریز زده بود و پوست صورتت از سرما سوخته بود و قرمز و خشک شده بود یه کوچولو هم سرفه می کردی که دکی گفت جوش اگزماست و احتمالا به یه غذایی حساسیت داری که من یاد تخم مرغ افتادم اآخه چند وقت پیش مامان جون ( مامان مامانی ) می گفت چون بارسین زردی داشته و طولانی هم بوده تخم مرغ رو همین جوری نده و از دکتر بپرس ، خانم دکتر هم گفت یک هفته بهت ندم ببینم چی می شه برای پوستت هم کرم نوشت و سرفه رو هم گفت آلرژیه و برای گرد و خاک و شرجی بودن هوای اینجاست . دقیقا همین طوره هر وقت شما رو می برم بیرون سرفه هات شروع می شه ، این هوای بندر کی می خواد تمیز بشه خدا می دونه ، برای سرفه هم شربت و اسپری بینی نوشت . خدا رو شکر که مشکل خاصی نبوده و ایشاا... همشون زود برطرف شه
کلی تلاش کردیم تا تونستیم ازتون عکس بگیریم...