بارسینبارسین، تا این لحظه: 10 سال و 11 ماه و 24 روز سن داره

بارسین جیگر مامان و بابا

ایشاا... دامادیت عزیزم

1392/5/13 0:43
نویسنده : زهره و شانتیا
1,003 بازدید
اشتراک گذاری

شازده کوچولو سلام

چهارشنبه 9 مرداد بردیمت دکتر برای ختنه . فدات بشم گلم خیلی گریه کردی نمی دونم داروی بی حسی کم بود یا هنوز خوب اثر نکرده بود با یه نگاه مظلومانه و ملتمسانه بهمون می گفتی که نجاتم بدین .من و بابا هر کاری می کردیم آروم نمی شدی بعد از اینکه تموم شد و مامان بغلت کردم بازم خیلی گریه کردی انگار داشتی با گریه هات بهم می گفتی که خیلی درد کشیدی  وقتی اومدیم خونه تا شب بی تابی می کردی  خلاصه که خیلی عذاب کشیدی اما خدا رو شکر تموم شد. شازده کوچولو الهی همیشه شاد باشی .

 

.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (9)

مامان بهنود
13 مرداد 92 4:03
مبارک خاله .دیگه مرد شدی عزیزم...
وااای که یاد روزی که بهنود رو بردیم دکتر افتادم بهنود 23 روزه بود منم پابه پای بچه گریه کردم...ولی خداروشکر خیلی ادامه دار نبود...


مرسی گلم ما هم می خواستیم زود ببریمش برای ختنه اما به خاطر زردیش عقب افتاد الهی که همه بچه ها سلامت باشن
خاله ی آریسا
13 مرداد 92 12:17
الهـــــــــــــــــــــــــــــــــی عزیزم خیلی درد داشته خب
نی نی طاقت این همه درد رو نداشته اما الان بهت تبریک میگم آقای کوچولو


ممنون از همدردیت خاله جون
الناز مامان آوا
13 مرداد 92 20:28
مباركه مباركه عريزم به سلامتي


ممنون خانومی
زهرا(✿◠‿◠)
14 مرداد 92 3:44
آخــــی....نازی....
انشاللا دومادیـــــــــــت!


ممنون خاله جونم
مامان امیرمحمد
14 مرداد 92 12:52
سلام عسل خاله. مبارک باشه مرد کوچولوی ما. ایشالا همیشه سلامت عزیزم.نازخاله که اینقدر دردکشیدی،
انشاا... دامادیت بارسین خان


مرسی خاله جون
مامان آیهان کوچولو
15 مرداد 92 10:23
مبارک باشه بارسین جون. کاش همون اول ختنه میکردین که انقد درد نکشه. چون میگن هر چی بزرگتر بشه دردش بیشتر میشه. ما همون روز تو بیمارستان ختنه کردیم. مراقبش باشه زهره جون.
عاطفه مامان ستیا
15 مرداد 92 17:20
ای خدا به این پسملیه ناناز گناه داشت بارسین جونم ولی خیلی سخته هاااااا ما یه واکسن میزنیم دلمون ریش میشه واسه بچه وای به ختنهچی کشیدی عزیزممممممم انشالا همیشه سلامت باشین
مامان ترنم جون
17 مرداد 92 9:23
سلام جیگر خاله اخه درد کشیدی الهی فدات شم . مبارکه عزیزم . سلام مامان زهره خیلی عوض شدی شبیه مامانا شدی خلاصه همگی مون مامان شدیم از دور قیافه هامون داد میزنه دلم خیلی برات تنگ شده می بوسمت


منم خیلی دلم برای دیدنتون تنگ شده ترنم رو ببوس
خاله شیدا و روشا
20 مرداد 92 19:55
تبریک میگم بارسین عزیزم ای قربونت برم که درد کشیدی