ایشاا... دامادیت عزیزم
شازده کوچولو سلام
چهارشنبه 9 مرداد بردیمت دکتر برای ختنه . فدات بشم گلم خیلی گریه کردی نمی دونم داروی بی حسی کم بود یا هنوز خوب اثر نکرده بود با یه نگاه مظلومانه و ملتمسانه بهمون می گفتی که نجاتم بدین .من و بابا هر کاری می کردیم آروم نمی شدی بعد از اینکه تموم شد و مامان بغلت کردم بازم خیلی گریه کردی انگار داشتی با گریه هات بهم می گفتی که خیلی درد کشیدی وقتی اومدیم خونه تا شب بی تابی می کردی خلاصه که خیلی عذاب کشیدی اما خدا رو شکر تموم شد. شازده کوچولو الهی همیشه شاد باشی .
.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی