بارسینبارسین، تا این لحظه: 10 سال و 11 ماه و 21 روز سن داره

بارسین جیگر مامان و بابا

من بابام رو می خوام

1392/9/22 13:52
نویسنده : زهره و شانتیا
1,128 بازدید
اشتراک گذاری

عشق مامان سلام

دیشب بابایی برگشت و ما رفتیم استقبالش. تو فرودگاه یکم ناآرامی می کردی ولی یه دختر کوچولو بود که عاشقت شده بود و باهات بازی می کرد و به مامانش می گفت : مامان این نی نی رو از مامانش بخریم با خودمون ببریم و شما هم بهش می خندیدی بقیه هم تماشا می کردن و قربون صدقت می رفتن . یه خانومه هم ازت عکس گرفت ( کلی آدم مهم شدی برا خودت ها ... هر جا می ری همه عاشقت می شن شما هم که خدای دلبری شدی  )  وقتی که بابایی رو دیدی کلی ذوق کردی

پسرم چشم انتظاری خیلی سخته نه !!!!!!!!

فندوق مامان یادگرفته از پله آشپزخونه بیاد بالا ... حالا دیگه برای خودش می ره و میاد منت هیچکس رو هم نمی کشه

این لباس خوشگل که شکل اسمایله  سوغاتی بابایی از تهران، دستش درد نکنه

اینم شلوارش ... وقتی پوشیدی خیلی ناز شدی ، بعدا عکسشو برات می ذارم

این لباس خوشگل هم سوغاتی مادر جون و پدر جونه ( مامان و بابای ، بابایی ) که برات فرستادن ، دستشون درد نکنه

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (10)

عاطفه مامان ستیا
22 آذر 92 16:57
ای جووووونم چقدر بزرگ شدی بارسین خاله بابایی اومد چشات روشن عزیزم عجب لباس خوشتلی هم واست اورده هاااااااااااااااا
عاطفه مامان ستیا
22 آذر 92 16:59
راستی زهره جون چه کالسکه خوشگلی واسه بارسین جون خریدی تا حالا این مدلی کالسکه ندیده بودم خیلی طرحش جالب وبه نظر راحت میاد اگه فضولی نیست چند خریدیش؟ مرسی گلم 350 هزار تومان . ما هم از اینکه دو ککاره بود و هم صندلی ماشین بود هم کالسکه خیلی خوشمون اومد خریدیم
خاله شیدا و روشا
23 آذر 92 20:26
سلام مامانی و بارسین جیگملممممممممممم پسر به این نازی و مهربونی و خوشگلی و عسلی همه باید عاشقش بشن دیگه چشم شما و بارسین جون روشن,دست بابایی و مامان جون و باباجون درد نکنه لباس ها خیلی خوشگلن ,مبارکت باشه بارسین عزیز
مامان کیان
24 آذر 92 2:56
چشمت روشن عزیزم . پسرمون ماشالامثل ماه میمونه کیه که عاشقش نشه حسابی شیطون شدیا،زیر میز چیکار می کنی عزیزم
مامان آیهان کوچولو
24 آذر 92 3:37
سلامممممممممممممممممممممممممم زهره جون خوبی؟بارسین خاله چطوره؟ والله اینجا هم که کلا چند روزه برف میاد ما نمیتونیم بریم برف بازی میترسیم آیهان سرما بخوره.گرچه وایمیستیم جلو پنجره کلی بیرونو نگاه میکنیم واقعا کیف میده جای شما خالی. لباسای خوشگل مبارک باشه گلم.
مامان امیرمحمد
25 آذر 92 13:51
سلام بارسین عزیزم،ببخش خاله دیر اومد وبلاگ قشنگت،چشمت روشن بابایی برگشته،چه لباسهای قشنگی سوغاتی گرفتی عزیزم،روی ماهتو می بوسم
خاله ی آریسا
26 آذر 92 9:44
مامانی برای این دلبمون اسپند دود کن ای جونم شیطون شدی حسسسسابی . وااای لباسشو ببین . مامانی زودی تنش کن و عکسشو بذار که میدونم خوردنی میشه
مامان معین
27 آذر 92 10:42
ای جانم ماشااله پسر بزرگی شده بارسین خان ما . خدا شکر که بابایی برگشت پیش گل پسرش . واااااااااااای شما کولر روشن می کنین ما اینجا 3 تا بخاری بازم سردمون میشه نیم متر برف باریده
الناز مامان آوا
28 آذر 92 19:58
به به به چه سوغاتياي خوشگلي مباركت باشه عزيزم حتما بهت مياد. اصلا شما هر چي بپوشي بهت مياد گلم كالسكتم خيلي قشنگ و كاربرديه مخصوصا تو شهر شما كه خيلي كاربرد داره.من كه كالسكه اصلي رو جمع كردم فقط مسافرتيه تو صندوق ماشينه
مامان بردیا شیطون
30 آذر 92 11:50
به به چه سوغاتی هایی..... مبارک باشه عروسک اونجا دنبال چی میگردی..... دیگه مامان باید همش دنبالت باشه