بارسینبارسین، تا این لحظه: 10 سال و 11 ماه و 12 روز سن داره

بارسین جیگر مامان و بابا

سفر نامه بارسین2 (تنکابن )

1392/7/24 14:50
نویسنده : زهره و شانتیا
858 بازدید
اشتراک گذاری

بستنی مامان سلام

 در قسمت قبل تعریف کردیم که روز 5شنبه صبح به طرف تنکابن حرکت کردیم .مامان جون و بابا جون و دایی محمد همگی خیلی خوشحال بودن اما سرما خورده بودن و نتونستن ماچ بارونت کنن . برنامه شهسوار حسابی فشرده بود آخه فامیلا اونجا زیاد بودن و ما به صورت MP3 به دیدن همشون رفتیم از مادربزرگ و پدر بزرگ مامان گرفته که حسابی عاشقت شده بودن تا خاله های مامان ، عمه طاهره مامان ،دختر عمو مامان و همسرش ، خاله سمانه دوست مامان و خاله مهدیه و همسرش عمو فریبرز و دخمل گلش روناک .دست همشون بابت کادوهایی که به شما دادن درد نکنه .  تنها جای تفریحی که فرصت کردیم بریم ییلاق دالخانی بود که با مامان جون و دایی محمد رفتیم خیلی عالی بود مخصوصا وقتی همه جا رو مه گرفت . برنامه به رفتن تله کابین رامسر لاهیجان و ماسوله و شاید  آبگرم سرعین رو هم داشتیم که متاسفانه وقت کم بود و بارون هم شروع شده بود و ترسیدیم شما سرما بخوری ایشاا... دفعه بعد حتما می ریم نفس مامان  این سری فقط دید و بازدید بود آخه خیلی ها رو مدت زیادی بود ندیده بودیم و دلمون حسابی تنگولیده بود .همه گله داشتن که باید شام و ناهار بیاین و این قبول نیست .القصه روز 2 شنبه ساعت 11 به طرف تهران حرکت کردیم تا تو جشن عروسی خاله شیما (  دختر عمه مامان ) شرکت کنیم و به دیدن سری سوم فامیلا بریم .

ییلاق دالخانی

هوا یهو خیلی سرد شد و مجبور شدیم اینطوری بپوشونیمت

اینجا مه داشت به سرعت پیشروی می کرد

 این تصویر 30 ثانیه بعد از تصویر قبل گرفته شده

ژژژ

 حیاط خونه خاله مریم ( خاله مامان )

اینجا لرسانوره .منظره دریا از اینجا دیدنیه . قسمت مشخص شده با فلش خونه مامان جون وباباجونه . گلم مامانی همچین جایی بزرگ شده ومنظره دریا رو از پنجره اتاقش  می دیده

 بارسین در حال تفکری عمیق .

 بارسین و غزل دختر خاله سمانه( دوست مامان ). غزل جون یک ماه از بارسین کوچیکتره

 بارسین به همراه حسین جون ( پسر عمه مامان )

این لباس خوشگل کادویی خاله مهدیه است  (خواهر زن عمو ) که از طرف روناک کوچولو ( دخمل نازش )  به شما هدیه داده شده . دستشون درد نکنه . وقتی رفتیم خونه شون هم شما زود خوابیدی هم روناک جون . برا همین نتونستم عکستون رو با هم بگیر و بذارم تو وب . ایشاا... سری بعد

بارسین و عمو کاوه و خاله مریم

 این لباس با مزه هم کادویی خاله مریم و عمو کاوه است ( دختر عمو مامانی و همسرش ) . دستشون درد نکنه خیلی بهت می یاد . خاله مریم به صورت کاملا تخصصی شما رو آروم می کرد .

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (4)

مامان امیرمحمد
24 مهر 92 16:51
قربونت بره خاله که روزبه روز نازتر میشی عزیزم، چه جاهای قشنگی رفتی بارسین جان، همیشه به گردش به پیشنهاد دوستان نی نی وبلاگ اسباب کشی کردیم و تغییر مکان دادیم
مامان امیرمحمد
25 مهر 92 9:55
شرمنده منظورمو خوب نرساندم،آدرس وبلاگم عوض شده http://present.niniweblog.com
مینا مامی رونیکا
26 مهر 92 22:21
بارسین کوچولو چه عکسای نازی تو تنکابن گرفتی عزیز دلم...چقد ناز افتادی
مامان بردیا شیطون
28 مهر 92 13:51
چه فشنگه....... حسابی خوش گذشته دیگه...... واسه خودت مارکو پلویی شدی ها.........