بارسین در نظام مهندسی
ملوس مامان سلام
روز دوشنبه نرفتیم سر کار و تا ساعت 10 لالا کردیم بعد بابایی زنگ زد و ما هم سریع حاضر شدیم و باهش رفتیم بانک و نظام مهندسی آخه بابایی اونجا یکم کار داشت ما هم که حوصلمون سر رفته بود باهاش رفتیم . توی بانک و نظام مهندسی همه نازت می کردن و می خواستن بغلت کنن . تو نظام خانوم هایی که اونجا کار می کردن بغلت کرده بودن و می بردنت تو اتاقای مختلف و به همکارای دیگه نشونت می دادن و کلی هم باهات عکس گرفتن و می گفتن چقدر شبیه باباشه شما هم اصلا غریبی نکردی و نگاشون می کردی و می خندیدی . خلاصه که دختر کش شدی پسری . خاطرخواه زیاد داری باید حواسم بهت باشه
اینجا تو پاساژ ستاره جنوب روسری فروشی مادره . این عکس رو فروشنده مغازه ازتون گرفته آخه باهاش آشناییم اون هم یه دخمل داره به نام سارینا که 17 روز از شما بزرگتره
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی