بارسین و محمد صادق جونی
سلام پسمل طلا
گل مامان شب تولد امام رضا خاله زهرا جون با عمو مقدادو محمد صادق گل اومدن پیشمون . اونا چند وقت مسافرت بودن و تازه برگشته بودن بندر . خاله زهرا با شما حرف می زد و شما هم همش بهش می خندیدی . محمد صادق هم دوست داشت با شما بازی کنه و مرتب دور وبر شما بود . شب خوبی بود خیلی خوش گذشت . احتمال زیاد اونا تا چند روز دیگه اسباب کشی می کنن و می رن مشهد و ما اینجا حسابی تنها می شیم . خدا رو چه دیدی شاید کار ما هم درست شد و رفتیم مشهد پیششون
مامان اون لپاتو بخوره
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی