سرما خوردگی مامان آبان 91
نفس مامان
مامانت تو این ماه سرمای سختی خورد با 2 درجه تب حالم خیلی بد بود بابایی ازم پرستاری می کرد یک هفته تو خونه خوابیدم اما دکتر نرفتم می گفتم اگه برم دارو می ده و من نمی خوام دارو بخورم کلی لیمو شیرین خوردم وزنم کم شد غذا نمی تونستم بخورم با کلی استراحت حالم خوب شد یک هفته بعد مامانم اومد 5 روز پیشم موند بعد از اینکه مامان جون برگشت شمال من بازم سرما خوردم البته ادامه سرما خوردگی قبلیم بد که دوباره عود کرد , بازم افتادم تو رختخواب و یک هفته سر کار نرفتم تا خوب شدم خیلی نگران تو بودم که اتفاقی برات نیفته آخه مرتب عطسه و سرفه کردن بهت فشار وارد می کرد بعلاوه تب بالا که اونم سنگ تمومه.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی