بارسینبارسین، تا این لحظه: 10 سال و 11 ماه و 16 روز سن داره

بارسین جیگر مامان و بابا

بارسین و حسین رفیعی

1392/11/27 21:56
نویسنده : زهره و شانتیا
1,537 بازدید
اشتراک گذاری

سلام بامزی کوچولو  مامان

عزیز دلم خودت دیگه می دونی که مامانی چقد سرش شلوغه و فرصت نمی کنه تند تند آپ کنه الان اومدم با کلی خبر : روز 20 بهمن رفتیم جشنی که به مناسبت دهه فجر تو سالن همایش شهرگ گاز بندرعباس برگذار شده بود . خیلی خوش گذشت . خاله سارا اومده بود و برا بچه ها برنامه اجرا کرد . مهدی مقدم اومده بود و کلی آهنگ خوند . حسین رفیعی ( ف ف ) هم که مامانت خیلی دوسش داره مجری بود . آخر برنامه رفتیم پشت صحنه که باهاش عکس بگیریم .   با هامون شوخی کرد و گفت شما 3 تا وایسین من ازتون عکس می گیرم و اینکه این بچه دایی ش رو نمی شناسه چه برسه به من .

خبر بعد اینکه عمو فرشید پسر خاله بابا اومد خونمون و بعد از مدتها دیدیمش عمو فرشید با خونواده یک سالی هست که از بندر به مشهد نقل مکان کردن .

این هفته هم خاله مریم دوست مامان اومد بندر خونه خواهرش و دیروز هم با هم رفتیم کوه گنو که خیلی عالی بود و کلی جیغ کشیدیم و شادی کردیم . مامانی یه عالمه دویدم . خیلی خیلی خوب بود کوهش سر سبز نبود اما یه آرامش خاصی به آدم می داد .

خبر آخر اینکه : خاله زهرا شماره 3 که یادت هست ( دختر عمه مامان ) اینقدر در مورد نون پختن بهم انگیزه داد که دست به کار شدم و نون لواش و بربری و کلی کلوچه پختم . آخه تو چین نون لواش نیست و خاله زهرا اونجا خودش نون می پزه .یکی بهم گفت شما ها بیکارین که نون می پزین و من هم در جواب گفتم نون و شیرینی پختن  باعث آرامشم می شه  آخه یه کاری که بدون اجبار و فقط برای دل خودم انجام می دم و یه جور وقت گذاشتن برای خودمه که البته نظر خاله زهرا هم همین بود

اول مراسم جشن خوابت برد موش موشی مامانکه البته آخرش از خجالتمون در اومدی

عزیزم جات تو بغل عمو فرشید راحته

 

اینجا کوه گنو و بارسین در حال بازیگوشی

 این ملوسه , خرگوش آقای رضایی سرپرست تولید کارخونه . شما همش خرگوش بیچاره رو چنگ می زدی

 نون لواش دسپخت مامان

 اینجا در حال خوردن نونی هستی که مامانی برات پخته

اینم اولین نون بربری که پختم

 کلوچه فومن که خیلی عاشقشم

کلوچه خرمایی

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (8)

مامان امیرارشا
28 بهمن 92 1:11
خوش به حالتون. چه جشن باحالی رفتید. معلومه این چند روز حسابی بهتون خوش گذشته امیدوارم همیشه شاد باشید. از عکسها معلومه نون ها و کلوچه ها خیلی خوشمزن. نوش جونتون مامان خیلی با سلقه اید
مامان پرنيان
28 بهمن 92 11:32
سلام عزيزم نه ماهگي بارسين جون مبارك باشه . چه جالب دقيقا يك ماه از پرنيان من بزرگتره . مي بوسمش . مرواريد دندونهاش هم مبارك باشه راستي خانومي چه با سليقه كه خودت نون مي پزي آفرين
مامان پرنيان
28 بهمن 92 11:32
به انتهاي بودنم رسيدم اما............ اشك نمي ريزم ، پنهان شدم پشت لبخندي كه درد مي كند . دوستم خيلي دلم گرفته
عاطفه مامان ستیا
28 بهمن 92 15:08
وای که تو چقدر باسلیقه ای زهره جونماشاا...کوه گنو هم یادشششششششششششششش بخیرراستی اون بلوز زرده که اقا شانتیا واسه بارسین جونم سوغاتی اورده بود خیلی خیلی خیلیییییییییییی بهش میاد ای جوننمممممممممم
مامان آیهان کوچولو
29 بهمن 92 2:42
بارسین جون 9ماه از بودنت گذشت نهمین ماهگردت مبارک گلم. وااااااای من عاشق کلوچه فومنم.حالا عکسشو گذاشتی دلم آب شدم
آزاده
29 بهمن 92 21:49
بارسین جون دلمون برات تنگ شده بود بابا.به به چه مامان هنرمند و با ذوقی داری.زهره جون من قبل بارداریم شیرینی زیاد درست میکردم ولی الان اصلا" حسش نیست تنبل شدم اساسی
مامان رادمان جون
30 بهمن 92 1:14
سلام دوست خوبم رادمان من حدودا یکماه از بارسین جون کوچکتره با اجازتون شما رو به دوستای رادمان اضافه میکنم دوست داشتید به ما هم سر بزنید
مامان مبینا
9 اسفند 92 12:23
همیشه به خوشی باشید الهیییییییییی