اولین تکون بارسین
جیگر مامان
سلام
امروز 8 بهمن ماه 1391 بابایی همین الان این وبلاگ رو برا پسر گلش درست کرد الان حدود 5 ماه و اندی از وقتی که تو اومدی تو دل مامانی می گذره این چند ماه مامانی هم روزهای خوب داشته هم بد روزهای خوبش این بود که یه کوچولوی ناز داشت زیر قلبش رشد می کرد . بدش هم این بود که بعضی وقتا حال مامانی بد می شد تو این 5 ماه 4 بار سرمای شدید خورد که یک بار کارش به بیمارستان کشید و همش غصه نی نی اش رو می خورد که یه وقت حالش بد نشه . الان هم مامان و بابا دارن لحظه شماری می کنن که تو رو زودتر ببینن
راستی تا یادم نرفته بگم که امروز اولین تکونت رو دیدم البته تو هفته 19 احساسش کرده بودم ولی امروز دیدمش .
مامان و بابا می خوان تو اینو بدونی که خیلی خیلی دوست دارن
مامان و بابا
ساعت 23:30 بندر عباس خونه