بارسینبارسین، تا این لحظه: 10 سال و 11 ماه و 11 روز سن داره

بارسین جیگر مامان و بابا

آنفولا نزای شدید مامان یکشنبه 91/09/26

توت فرنگی مامان سلام عزیزم مامان باز حالش خیلی بد شد تب و لرز شدید , سر درد ,سرگیجه,بدن درد, آبریزش بینی ,عطسه و سرفه های شدید  حتی کارم به بیمارستان کشید و بعد از 2 روز که تو تخت افتاده بودم رفتم بیمارستان و سرم وصل کردم و بخور سالبتامول گرفتم آخه مامانی یه کوچولو آسم داره و نفسش تنگ شده بود بعد رفتم دکتر ولی تو مطب  یهو زدم زیرگریه  چون تنم درد می کرد و مجبور شدم منتظر بشینم وقتی گریه کردم منشی که تازه فهمیده بود من چقدر حالم بده اجازه داد بدون نوبت برم پیش دکتر     اونم بعد از معاینه برام آموکسی سیلین  و استامینوفن معولی نوشت   که بعد از استفاده کم کم حالم خوب شد باب...
20 بهمن 1391

اولین تکون بارسین

جیگر مامان سلام امروز 8 بهمن ماه 1391 بابایی همین الان این وبلاگ رو برا پسر گلش درست کرد  الان حدود 5 ماه و اندی از وقتی که تو اومدی تو دل مامانی می گذره  این چند ماه مامانی هم روزهای خوب داشته هم بد روزهای خوبش این بود که یه کوچولوی ناز داشت زیر قلبش رشد می کرد  . بدش هم این بود که بعضی وقتا حال مامانی بد می شد تو این 5 ماه 4 بار سرمای شدید خورد که یک بار کارش به بیمارستان کشید و همش غصه نی نی اش رو می خورد که یه وقت حالش بد نشه . الان هم مامان و بابا دارن لحظه شماری می کنن که تو رو زودتر ببینن راستی تا یادم نرفته بگم که امروز اولین تکونت رو دیدم البته تو هفته 19 احساسش کرده بودم ولی امروز دیدمش .  ...
13 بهمن 1391