بارسینبارسین، تا این لحظه: 10 سال و 11 ماه و 16 روز سن داره

بارسین جیگر مامان و بابا

یک روز با بارسین

1392/5/30 22:50
نویسنده : زهره و شانتیا
1,175 بازدید
اشتراک گذاری

فندوقی سلام

امروز می خوام از  کارای روزانه ات بنویسم :

ساعت 7 صبح مامانی بیدار می شه و تند تند وسایل خودش و شما رو آماده می کنه , ساعت 7:30 شما بیدار می شی پوشکت عوض می شه و شیر می خوری . ساعت 8 سرویس می یاد و ساعت 8:30 می رسیم کارخونه . اگه خوش شانس باشم شما تا ساعت 10-11 می خوابی و اگه بدشانس باشم ( که معمولا شامل روزهایی هست که یا مدیر عامل کارخونه میاد character00249 Free Emoticons   Charactersبرای بازدید یا بازرسین سازمان غذا و دارو )و شما بیدار بمونی مجبورم بچه بغل فرم های روزانه رو کامل کنم , آزمایشها رو انجام بدم به سالن تولید سر بزنم و بر روی کیفیت محصولات نظارت داشته باشم والبته بازرسی روزانه از انبار مواد اولیه و محصولات که در تمام این مراحل شما تو بغلمی و به خاطر اداهایی که پرسنل تولید برات در میارن کلی می خندی ( بیچاره مامانی دست چپش داره از کار می افته ) ساعت حدود 1-2 برمی گردیم تو خونه و اینجاست که شما مهلت نمی دی لباسمو عوض کنم و جیغ و دادو فریاد که گرسنمه شیرت رو که خوردی  تا ساعت 5-6 می خوابی و مامانی فرصت می کنه تا ناهار بخوره و به کارهای خونه برسه که شامل مرتب کردن شستن ظرف ها  بعضی وقتا جارو کردن و گردگیری , شستن لباسها ,حموم کردن و... و گاهی هم تند تند سر زدن به دنیای مجازی واگه یه کوچولو وقت موند خوابیدن کنار شما .القصه : ساعت 6 بیدار می شی شیر میخوری ,منو بابا یی که تازه از سر کار برگشتهcharacter00174 Free Emoticons   Characters باهات بازی می کنیم  , ساعت 9 دوباره می خوابی  و مامانی تند تند شام وغذای فردا ناهارش رو آماده می کنه  character0076 Free Emoticons   Charactersساعت 11 بیدار می شی و تا ساعت 4-5 صبح بیداری و مشغول تکون دادن دست و پا , خندیدن , صدا در آوردن و تقاضا برای بغل کردن هستی .البته مامانی از تمام نق زدن و گریه کردن هات در طول روز فاکتور گرفتم  حالا بگوببینم مامانی چند ساعت می خوابه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟    روزایی که می خوام حمومت کنم این کار رو ساعت 12 شب انجام می دم تا شما بعدش حسابی خسته باشی و تاصبح بخوابی  تاشاید مامانی یکم بیشتر استراحت کنه اخه مامانی به خاطر اینکه سر کار می ره کمتر از مامانای دیگه استراحت می کنه موش موش مامان .

راستی موقع شب زنده داری دیشب شما سرت رو از بالش بلند کردی و کلا می خواستی از جات بلند شی . آخی, بمیرم, دیدی کسی بغلت نمی کنه گفتی هر چه زودتر بلند شم بهتره نههههههههههه !

 بارسین جون در حال مطالعه خوابش برد . این که می گن ز گهواره تا گور دانش بجوی همینه ها !

 بارسین روبدوشامبر بابایی رو پوشیده ولالا کرده

عزیزم , علاقه عجیبی به این مجسمه ها که بالای تختمون گذاشتیم داری و وقتی می بینیشون کلی ذوق می کنی و تمام تلاشتو می کنی که از ما بالا بری و به اونا برسی ( عجیبه والا این همه عروسک خوشگل و رنگی داری گیر دادی به این سیاه سوخته ها !

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (8)

خاله شیدا و روشا
30 مرداد 92 20:18
آفرین به بارسین
از الان سرکار میره,معلومه بعدها کاری میشه
سخت نیست با نی نی سرکار رفتن؟؟


چرا ! خیلی اذیت می شم مخصوصا وقتی بارسین شب نمی خوابه و من صبح خواب آلود می رم سر کار
مامان رز
30 مرداد 92 21:52
بارسین جون سلام وب خوشگلی داری چون عکسای زیباتو گذاشتی ان شاالله همیشه سالم باشی به خونه ما هم بیا خاله جون بوسسسسسس
مهدیه
31 مرداد 92 8:54
نازیییییییییی این عکسا خیلی بامزه هستن بوووووووووووووووس
الناز مامان آوا
31 مرداد 92 12:25
واااااي زهره جون خسته نباشي چرا از مرخصي زايمان استفاده نكردي؟ قربونت بشم من لپ لپي چه عكساي با مزه اي
همیـلا
1 شهریور 92 1:06
ای جونم
چه نی نی جیگری
ایشالله خدا واستون نگهش داره
چشماش خیلی خوش رنگه
بزنم به تخته
ماشالله
ایشالله عکس دومادیشو بزاری تو وبلاگ


ممنون خانومی که بهمون سر زدی
مامان امیرمحمد
3 شهریور 92 10:11
جاااااااااانم!بارسین جون از حالا سرکارمیره حتما می خواد همه کاری رو یادبگیره تا در آینده مدیرموفقی بشه انشاا... خسته نباشید مامانی،من هم وقتی بعد از شش ماه مرخصی زایمان رفتم سرکار وضعیتم مثل شما بود همش باید تند تند کارهامو انجام می دادم هرچند حالا هم همینطوریه،درکتون می کنم،خدا بهتون توان بده تا بتونید به کارهاتون برسید
سوگل
4 شهریور 92 12:22
وای زهره جون چقدر سخته اینجوری ..
عزیزم کاش حداقل دو سه ماه رو مرخصی میگرفتی ..
راستی کجای بندر زندگی میکنید ..
کجا مشغول به کاری ؟


ممنون گلم از همدردیت آخه شرکت خصوصیه و اگه بخوام مرخصی بگیرم باید یکی رو جای من بیاره و هیچکس هم 2 یا 3 ماهه قرارداد نمی نویسه . من توشرکت شکوه تغدیه بندر ( بسته بندی حبوبات , خشکبار , ادویه و قندو شکر , تو شهرک صنعتی 1 ) مسئول فنی هستم . خونمون هم دیداس( نزدیک استادیوم خلیج فارس ) شماکجا کار می کنی ؟ و کجا زندگی می کنی ؟ راستی اصالتا بندری هستی ؟
مامان آیهان کوچولو
8 شهریور 92 10:07
من موندم آخه من کل این پستارو چند روز پیش خوندم پس چرا نظر نذاشتم

واقعا ایول داری زهره جون با بچه 3-4 ماهه میری سرکار.منکه از دانشگاه مرخصی گرفتم نمیرسم برم جایی چه برسه سرکارم برم.
آفرین به این همه اراده.


مرسی خانومی ایشاا... شما هم موفق باشی