بارسینبارسین، تا این لحظه: 10 سال و 11 ماه و 24 روز سن داره

بارسین جیگر مامان و بابا

حموم ده روزگی

1392/3/9 14:30
نویسنده : زهره و شانتیا
3,401 بازدید
اشتراک گذاری

سلام شیرینی مامان

الان 12 روزه که خدا تو رو به ما هدیه داده  2 love0007 Free Emoticons   Love روز پیش ا ز بیمارستان مرخص شدی مامان فدات شم کلی اذیت شدی  به خاطر آزمایش خون کلی سوراخ سوراخ شدی آخه این پرستارا بلد نبودن رگت رو پیدا کنن و سوزن رو تو جاهای مختلف دستت فرو می کردن و اونو تو دستت می چرخوندن تا رگ رو پیدا کنن تو هم از ته دل  گریه می کردی وقتی هم تموم میشد تو بغل مامان ناله می کردی و با یه نگاه مظلومانه از مامان می خواستی که دیگه تو رو دست اونا ندم فکر کنم تا مدت ها خواب آمپول ببینی

بریم سر وقت خاطرات خوب : بعد ار مرخص شدن از بیمارستان با کمک مامان جون بردیمت حموم برعکس خیلی از بچه ها شما عاشق آب هستی و اصلا گریه نکردی و جالب اینکه تو حموم خوابیدی و باعث شدی مامان فکر کنه نفست بند اومده ولی تکونت که دادم متوجه شدم آقا خواب تشریف داشتی

امروز غروب باید ببریمت دکتر تا برای زردی مجددا معاینه بشی ایشاا... که خوب خوب شده باشی innocent0001 Free Emoticons   Innocentعزیز دل مامان و بابا

 

عزیزم روزای سختی بود اما خدا رو شکر تموم شد

 

حموم ده روزگی آقا بارسین ... عافیت باشه گلم

خیلی خسته شدم آخه دفعه اولم بود می رفتم حموم !

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (9)

زهرا(✿◠‿◠)
9 خرداد 92 18:28
آخـــــــــــــــتی... نازی... عکس اولش و که دیدم دلم کباب شد خدارو شکر بهتره...
زهرا(✿◠‿◠)
9 خرداد 92 18:30
جونمممم اونجا که حوله رو دورش پیچیدین چه بامزه خوابیده.... دستش و ببین کجا گذاشته!! عافیت باشه عزیزمممم
مامان آوا
9 خرداد 92 19:17
انشالله كه ديگه خوب شده باشه 10 روزگيتم مبارك عزيزم
مامان آیهان کوچولو
10 خرداد 92 14:19
آآآخی الهی دردو بلا ازت دور باشه بارسین نازم. عافیت باشه گلم
زهرا _ مامان مریم گلی
10 خرداد 92 21:51
عزیز من....نخود فرنگی .....جوووووووووونم خداروشکر که تموم شدن اون روزا.....نازی اذیتت شدی.... عاقیت باشه گل پسری قند عسلی تاج سری.... جالبه زهره!من که هنوز ندیدمش همش فکرم مشغولشه.....هی هر روز عکسشو نگاه میکنم....تازه دلتنگشم میشم....عزیز منه....چقد بچه ها پاکن واقعا....به خاطر همین پاکیه که تو دل همه جا وا میکنن...دستای کوچولوی گرمشو ببوس.....
مامان امیرمحمد
11 خرداد 92 8:28
خدا را شکر که این روزای سخت گذشت،خسته نباشی مامانی،انشاا... بارسین جون هیچ وقت روی مریضی نبینه و همیشه سالم باشه، درضمن عافیت باشه بارسین جون،ده روزگیت مبارک
مامان بهنود
11 خرداد 92 12:41
عافيت باشه بارسين جونم، هميشه سلامت باشي گل خاله.
زهره مامان آرسام
13 خرداد 92 10:15
ای جاااااااااااااااااااااااااااانم بارسین کوچولو الهی که قدمش براتون مبارک باشه و سالها سلامت و خوش زنده باشه گل پسرمون
عاطفه مامان الای
13 خرداد 92 13:27
دوست من قنداب بده روزی دوسه قاشق چای جوری ...هیچی هم نمیشه الی هم اینطوری بود من دادم ...خوب شد قرار بود بستری کنن ...قنداب کار رو دریت کرد...به خدا امتحان کن میبینی معجزه میشه وزردی هم رفع میشه از غلظت شیرته ...شیر مادر باعث این کاره ...راستی همسرت اسمش هندیه یا اهلیتشون هندیه...کوچلو رو میبوسم


ممنون عزیزم از راهنمایت اسم همسرم ایرانیه به معنی فاتح و پیروز